توسل راه ارتباط و تقرب میان بنده و ائمه هدی(ع)
       واژه «توسل» دو بار در قرآن آمده است. این واژه به معنای تقرب جستن، منزلت جستن و نزدیک شدن به غیر، با واسطه به کار رفته است. با ژرف‌نگری در منابع اسلامی به این نتیجه می‌رسیم که توسل انواع فراوانی دارد. بعضی از انواع توسل، به اتفاق همه دانشمندان اسلام جایز، بعضی از آن ممنوع و حرام و بعضی دیگر مورد اختلاف است. توسل به حقی نبی(ص)، توسل به آثار نبی(ص) و توسل به دعای نبی(ص) و اولیای الهی بعد از حیات، از انواع اختلافی‌ست.
از روایات اسلامی استفاده می‌شود که توسل جستن به ذات نبی(ص) و آثار آن حضرت و اولیای الهی هیچ اشکالی ندارد. از زمان صدر اسلام نیز سیره مسلمانان همین بوده است؛ ولی در قرون بعد، افرادی این امر را ممنوع اعلام کردند که شکاف بزرگی بین مسلمانان ایجاد شد.

واژه توسل (الوسیله)
       توسل به طور کلی به سه نوع تقسیم می‌شود:
       الف) توسل‌های مشروع: توسل به ذات خدا، اوصاف خدا، ایمان و اعمال نیک، قرآن، توسل به نبی اکرم(ص) در روز قیامت و آثار دعا و محبت آن حضرت در زمان حیات آن جناب، دعای برادر مؤمنان، انبیا و اوصیا در زمان حیات آنان.
       ب) توسل‌های غیرمشروع: توسل به طاغوت، بت‌ها و نیز توسل به انبیا و اوصیا با این اعتقاد که آنها مستقل‌اند.
       ج) توسل مورد اختلاف: توسل به حق نبی در حیات برزخی، توسل به دعای نبی و آثار نبی و اولیا در حیات برزخی ایشان، بحث اساسی ما در مورد آخر است؛ زیرا نوع اول را همه مشروع می‌دانند و نوع دوم را همه دانشمندان ممنوع می‌شمارند.

معنای لغوی توسل چیست؟
       توسل به معنای انتخاب وسیله است؛ یعنی تقرب جستن یا چیزی که به دیگری از روی علاقه و رغبت می‌باشد و در سوره مائده آیه 35 آمده است «یا ایها الذین آمنوا اتقوالله و بتغوا الیه الوسیله» وسیله در آیه فوق معنای بسیار وسیعی دارد هر کار و هر چیزی را که باعث نزدیک شدن به پیشگاه مقدس پروردگار می‌شود شامل می‌شود.
       حکم طلب حاجت از غیر خداوند متعال مانند معصومین(ع) و اولیا(س) چیست؟

       جواب: مانند طلب حاجت از غیرمعصومین است که ما در همه شئون زندگی از دیگران کمک می‌خواهیم و اگر در هر کدام از اینها معتقد باشیم که خود مستقلاً می‌توانند حاجت را بر آورند، شرک است، چه زنده باشند، چه مرده و اگر معتقد باشیم که مؤثر واقعی خداست و اینها همه ابزار و وسیله، شرک نیست و اشکالی ندارد.

توسل در قرآن 
       لفظ «الوسیله» دو بار در قرآن آمده است؛ یک بار در سوره مائده آیه 35: «وابتغو الیه الوسیله» و بار دیگر در سوره اسراء آیه 57: «اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیله». اکنون به برخی از آیاتی که دال بر توسل‌اند، اشاره می‌کنیم.

       1ـ آیه توسل: «یا ایها الذین آمنوا تقوالله و ابتغوا الیه الوسیله و جاهد و فی سبیله لعلکم تفلحون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید و وسیله‌ای برای تقرب به او بجویید و در راه او جهاد نمایید، باشد که رستگار شوید» در این آیه امر شده است که آدمی برای تقرب الهی وسیله‌ای بجوید، انسان مادی نمی‌تواند بدون وسیله لازم به خدا نزدیک شود و به مقام قرب الهی برسد؛ بلکه واسطه‌ای لازم است که او را به این مقام برساند. این واسطه می‌تواند عبادت و کارهای نیک باشد و انسان به کمک نماز، روزه، حج و اعمال خیر دیگر به خداوند متعال نزدیک شود.
همچنین این وسیله می‌تواند محبت اولیای خدا باشند که خود او تأکید کرده است: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الا المودة فی القربی». انسان با توسل به کسانی که محبوب خدا هستند، مانند پیامبران و معصومان و مومنان صالح، به تقرب الهی دست می‌یابد.
در آیه مذکور واژه «وسیله» مطلق آمده است. پس هر چیزی که مرضی و مورد توجه خدا باشد، می‌تواند وسیله قرار گیرد. حال ممکن است این وسیله از انواع افعال باشد، مانند نماز، روزه، حج، جهاد، یا از انواع اشخاص باشد مانند انبیا و اولیای خدا، یا از نوع اشیا باشد، مانند کعبه، حجر الاسود، مقام حضرت ابراهیم(ع) و قرآن خلاصه هر چیزی که ما را به خدا نزدیک کند و ما را به یاد خدا بیندازد، می‌تواند وسیله قرار گیرد. مثلاً درباره اولیای خدا از پیامبر گرامی چنین روایت شده است: «هم الذین اذا رأوا ذکر الله؛ آنها کسانی‌اند که هنگامی که مردم آنها را ببینند خدا را به یاد می‌آورند»

       2. آیه وحدت: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا: همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و از هم جدا نشوید.» پرسش اساسی این است که در آیه مزبور، منظور از «حبل الله» چیست؟ پاسخ این است که بی‌تردید چیزی غیر از خداست؛ زیرا «حبل الله» از اسمای الهی نیست. این «حبل الله» می‌تواند قرآن، اسلام، پیامبر(ص)، ائمه(ع) و مسلمانان باشند. در هر حال، این آیه بر جواز توسل به غیر خدا دلالت می‌کند؛ چون «حبل الله» هر چه باشد، چیزی است که واسطه ارتباط میان مردم و خداست. به نظر می‌رسد اولیای الهی مصداق روشنی برای حبل الله‌اند و چنگ زدن و توسل به ائمه هدی(ع) تعبیر شده است. چنانچه درباره حضرت امیر المومنین علی(ع) «هو حبل الله المتقین» روایت شده است و خود حضرت امیر المومنین علی(ع) در ضمن خطبه‌ای فرمودند: «انا حبل الله المتقین» حضرت امام صادق(ع) می‌فرماید: «نحن حبل الله». و پیامبر اکرم(ص) در جواب یک اعرابی که پرسیده بود «حبل الله» چیست؟ دست به شانه حضرت امیر المومنین علی(ع) گذاشتند و فرمودند: «یا اعرابی هذا الله»؛ و در روایتی دیگر قرآن و عترت هر دو را حبل الله معرفی کرده است. «هما حبل الله»؛ یعنی قرآن و عترت هر دو ریسمان خدایند.

       3ـ آیه استغفار: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوک فاستغفرالله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً؛ و اگر آنها هنگامی که به نفس خود ظلم کرده‌اند، پیش تو آیند و از خدا طلب مغفرت کنند و رسول هم برای آنان طلب آمرزش کنند، خدا را توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت.»
آیت الله مکارم شیرازی می‌گوید: از این آیه پاسخ کسانی که توسل جستن به پیامبر(ص) و یا امام را یک نوع شرک می‌پندارند، روشن می‌شود؛ زیرا این آیه صریحاً می‌گوید که رو آوردن به پیامبر(ص) و ایشان را به درگاه خدا شفیع قرار دادن و وساطت و استغفار ایشان، برای گنهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی‌ست. اگر وساطت و دعا و استغفار خواستن از سوی خدا شرک بود، چگونه ممکن بود در قرآن چنین دستوری به گنهکاران داده شود. منتها افراد خطا کار باید نخست توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس برای قبول توبه خود از استغفار پیامبر استفاده کنند. پس پیامبر می‌توانند از خدا طلب آمرزش کنند. این آیه نیز پاسخ دندان‌شکنی‌ست به آنها که این‌گونه وساطت را انکار می‌کنند.
خلاصه کلام اینکه این آیه به روشنی دلالت دارد که شفاعت‌خواهی از پیامبر اکرم(ص) کار مطلوبی‌ست. حتی بعد از وفات پیامبر اکرم(ص) هم، در طول تاریخ، مسلمانان آگاه با الهام از این آیه، از آن حضرت تقاضای شفاعت می‌کنند و ایشان را میان خود و خدا وسیله قرار می‌دهند. این سنتی است که دانشمندان اسلامی به آن عمل کرده‌اند.

       4. آیه مدح متوسلان: «قل ادعوا الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم ولا تحویلا اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه ان عذاب ریک کان مخدوراً».
بگو: کسانی را که غیر از خدا را (معبود خود) می‌پندارند، آنها نمی‌توانند مشکلی را از شما برطرف سازند و نه تغییری در آن ایجاد کنند. کسانی را که آنان می‌خوانند، خودشان وسیله‌ای (برای تقرب) به پروردگارشان می‌جویند؛ وسیله‌ای هر چه نزدیک‌تر و به رحمت او، امیدوارند و از عذاب او می‌ترسند؛ چرا که عذاب پروردگارت همواره در خور پرهیز و وحشت است.»
این دو آیه بر مشروعیت توسل به افرادی که مقرب‌اند دلالت می‌کند. مفسران اتفاق نظر دارند که «یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب»، مدح و توصیف برای مؤمنان است؛ زیرا آنان برای رسیدن به خدا توسل می‌جویند.
این آیه مشرکان را نکوهش می‌کند که آنها چیزهایی را عبادت می‌کنند و از آنها طلب حاجت می‌کنند که اصلاً مالک نفع و ضرر خود نیستند. به مشرکان خطاب شده است: «ادعوا الذین زعمتم من دونه» جناب شیخ طوسی(ره) آیه را چنین معنا کرده است: «الذین زعمتم انهم ارباب والهه من دون الله». پس مشرکان به کسانی متوسل می‌شدند که آنها را خدا تصور می‌کردند ولی در آیه بعدی کسانی توصیف شده‌اند که برای رسیدن به خدا توسل می‌جویند، نه اینکه «متوسل به» را خدا می‌پندراند.
پس بدون پندار معبودیت، توسل جستن به کسانی که مقرب درگاه خداوندند عیبی ندارد. مشرکان، بت‌ها را به عنوان قادر مطلق می‌پرستیدند؛ لذا خدا آنها را توبیخ کرده است اما کسانی که خدا را معبود حقیقی و قادر مطلق می‌دانند و به مقربان خداوند توسل می‌جویند، قابل ملامت نیستند.

       5. آیه طلب استغفار: «قالوا یابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم؛ گفتند: پدرجان، از خدا آمرزش ما را بخواه که ما خطا کار بودیم. گفت: به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش می‌طلبم که او آمرزنده و مهربان است.»
از این دو آیه نیز استفاده می‌شود که طلب استغفار از دیگری، نه تنها منافات با توحید ندارد؛ بلکه راهی برای رسیدن به لطف پروردگار است. همین که حضرت یعقوب(ع)، پیامبر بزرگ خدا، تقاضای فرزندان را می‌پذیرند و پاسخ مثبت به آنها می‌دهند، نشان دهنده این نکته است که توسل به اولیای الهی امری جایز است. آنها که این امر را ممنوع و مخالف اصل توحید می‌پندارند، گویا از اصل متون دینی و به ویژه قرآن آگاهی کافی ندارند یا لجاجت بی‌مورد می‌ورزند. 
 

توسل در مکتب اهل بیت(ع)

مکتب اهل بیت(ع) به توسل اعتقاد دارد و عملاً هم به ذات مقدس توسل می‌جوید. روایات مکتب اهل بیت(ع) در این باب فراوان است. ما در این مختصر، بعضی از این روایات را می‌آوریم.

       1ـ جناب سلمان فارسی از پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین نقل می‌کنند: خداوند می‌فرماید: ای بندگان، آیا چنین نیست که چه بسا کسی حاجات بزرگی از شما می‌خواهد و شما حوائج او را بر نمی‌آورید، تا اینکه کسی را که محبوب‌ترین مردم نزد شماست، شفیع قرار می‌دهد، آن گاه حاجات او را به احترام آن شفیع بر می‌آورید؟ «الا فاعلموا ان اکرم الخلق علی و افضلهم لدی محمد واخوه و من بعده الائمه الذین هم الوسائل الی؛ حال آگاه باشید و بدانید که گرامی‌ترین خلق نزد من، محمد و برادر وی علی و امامان پس از ایشان هستند که همانا «وسیله» مردم به سوی منند.» اینک هرکس حاجتی دارد و نفعی را طالب است یا آنکه دچار حادثه‌ای صعب و زیان بار گشته و خواهان رفع آن است، باید مرا به محمد و خاندان پاک ایشان بخواند تا به نیکوترین وجه، حاجت او را برآورم.

       2ـ ابن شهر آشوب از امام علی(ع) نقل می‌کند که حضرت در ذیل آیه «وابتغوا الیه الوسیله» فرمودند: «انا وسیلته؛ من وسیله خدا هستم.»

       3ـ از حضرت علی بن موسی الرضا(ع) چنین نقل شده است: «قال رسول الله: الائمه من ولد الحسین من اطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد عصاء الله هم عروه الوثقی و هم الوسیله الی الله؛ امامان از فرزندان حسین‌اند. هر که از ایشان اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است و هر کسی از ایشان سرپیچی کند، همانا خدا را نافرمانی کرده است. آنان دستگیره محکم و وسیله به سوی خدایند.»

       4ـ در امالی شیخ طوسی به نقل از محمدبن مثنی آمده است؛ من از امام صادق(ع) شنیدم که فرمودند: «نحن السبب بینکم و بین الله عزوجل»

       5ـ ابان بن تغلب از امام باقر(ع) نقل می‌کند: «آل محمد هم حبل الله الذی امر بالاعتصام به فقال: واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» آل محمد آن ریسمان خدایند که فرموده است: «همگی چنگ به ریسمان خدا بزنید و پراکنده نشوید.»

       6ـ اعرابی از خدمت رسول خدا(ص) پرسید که در آیه «واعتصموا بحبل الله» مراد از حبل چیست؟ رسول اکرم(ص) دست او را گرفتند و بر شانه حضرت علی(ع) گذاشتند و فرمودند: «یا اعرابی‌ها هذا حبل الله فاعتصم به؛ ایشان ریسمان خداست، به ایشان چنگ بزن.» آن اعرابی نیز حضرت علی(ع) را در آغوش گرفت و گفت: خداوندا من تو را شاهد می‌گیرم که چنگ به ریسمانت زده‌ام. آن گاه رسول خدا فرمودند: هر که می‌خواهد به اهل بهشت بنگرد، به این مرد نگاه کند.
لزوم تمسک به حبل الله از مسلمات قرآن است و آیه شریفه «اعتصام» صراحت دارد که خداوند متعال از جانب خود برای نجات آدمیان ریسمانی تعیین کرده است و آن را که وسیله و سبب نیل به سعادت دنیا و آخرت و رسیدن به قرب الهی است، در دسترس ابنای بشر قرار داده است و همگی را به اعتصام به آن امر فرموده است. این همان دستور توسل و استمداد از غیر خدا (به اذن او) است که آیه با کمال وضوح بیان کرده است. پیامبر اکرم(ص)؛ یعنی مفسر قرآن، نیز مصداق آن را نشان داده و آل محمد را حبل الله و وسیله قرب بندگان به خدا نامیده است.
شیخ صدوق از امام صادق(ع) چنین نقل می‌کند: روز قیامت پس از آنکه بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ مسکن یابند، بنده‌ای هفتاد خریف در میان آتش بماند (خریف هفتاد سال است). سپس به خدا رو می‌کند و می‌گوید: «یا رب اسالک بحق محمد و اهل بیته لما رحمتنی» خدا به جبرییل فرمان می‌دهد او را از جهنم بیرون آورد. آن گاه خدا می‌فرماید: آگاه باش، به عزت و جلال خودم سوگند، اگر نبودند کسانی که مرا به حقشان قسم دادی، هر آینه بر مذلت و خواری‌ات در آتش می‌افزودم، ولی بر خودم حتم کرده‌ام هر بنده‌ای مرا به حق محمد و اهل بیتش بخواند و سعادت خویش را از من بخواهد، او را بیامرزم و از گناهی که بین من و اوست، در گذرم. اینک تو را آمرزیدم و از گناهت در گذشتم. آن گاه او را به بهشت می‌برند.

توحید و توسلات
       از آنچه گفتیم نکته‌ای عالی و مهم در توحید عبادی به دست می‌آید، آن نکته این است که در توسل و استشفاء به اولیای خدا، اول باید تحقیق کرد که به کسی و از کسی باشد که خداوند او را وسیله قرار داده است، قرآن کریم می‌فرماید:
«یا ایها الذین امنوا اتقوالله و ابتغوا الیه الوسیله»
       به طور کلی توسل به وسایل و تسبب به اسباب با توجه به اینکه خداست که سبب را آفریده است و خداست که سبب را قرار داده است و خداست که از ما خواسته است از این وسایل و اسباب استفاده کنیم به هیچ وجه شرک نیست؛ بلکه عین توحید است. از این جهت هیچ فرقی میان اسباب مادی و اسباب روحی، میان اسباب ظاهری و اسباب معنوی، میان اسباب اخروی و دنیوی نیست، منتهای امر اسباب مادی را از روی تجربه و آزمایش علمی می‌توان شناخت و فهمید که چه چیز سبب است و اسباب معنوی را از طریق دین یعنی از طریق وحی و از طریق کتاب و سنت باید کشف کرد. 
ثانیاً هنگامی که انسان متوسل می‌شود یا استشفاع می‌کند باید توجهش به خدا و از خدا به وسیله و شفیع باشد؛ زیرا چنانچه گفتیم شفاعت واقعی آن است که «مشفوع عنده شفیع» برانگیخته است برای شفاعت و چون خدا خواسته و رضایت داده است شفیع شفاعت می‌کند. برخلاف شفاعت باطل که توجه اصلی به شفیع است برای اینکه اثر بر روی مشفوع عنده بگذارد لهذا مجرم در این وقت همه توجهش به شفیع است که برود با قدرت و نفوذی که در مشفوع عنده دارد او را راضی گرداند. پس اگر توجه اصیل به شفیع باشد و از ناحیه توجه به خدا پیدا نشده باشد، شرک در عبادت خواهد بود.
       فعل خدا دارای نظام است، اگر کسی بخواهد اعتناء به نظام آفرینش نداشته باشد گمراه است. به همین جهت است که خدای متعال گنهکاران را ارشاد فرموده است که در خانه رسول اکرم صلی الله علیه و آله بروند و علاوه بر این که خود طلب مغفرت می‌کنند از آن بزرگوار بخواهند برای ایشان طلب مغفرت کند.
       قرآن کریم می‌فرماید: «ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروالله لهم لوجدوا الله توابا رحیما.»
«و اگر ایشان هنگامی که (با ارتکاب گناه) به خود ستم کردند نزد تو می‌آمدند و از خدا آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برایشان طلب مغفرت می‌کرد خدا را توبه‌پذیر و مهربان می‌یافتند.»
       آری، به عمل صالح و تقوای تنها نمی‌توان تکیه کرد، همان طوری که رسول اکرم(ص) در آخرین روزهای زندگی پاکشان فرمودند: «نجات دهنده دیگری نیست جز عمل و دیگر رحمت خدا».

 

سؤالاتی درخصوص توسل
       علت توسل به ائمه اطهار(ع) چیست؟ مگر نه اینست که خداوند تبارک و تعالی فرموده «ادعونی استجب لکم» بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را، اگر خدای سبحان ارتباط مستقیم را مطرح فرموده چه نیازی به توسل است؟ می‌شود خدا را خواند بدون توسل و دعاهای ما پر است از این مضمون در دعای کمیل می‌خوانیم «و استشفع بک الی نفسک.» و در دعای ابوحمزه «و ادعو بغیر شفیع فیقضتی لی حاجتی». ولی از آنجا که خداوند این بزرگواران را واسطه رحمت قرار داده است و به یمن برکت آنها بزرگ‌ترین نعمت که هدایت است بر بشر ارزانی داشته، توسل به آنها احتمال استجابت را بیشتر می‌کند و در روایات عامه که دعوت کنندگان به این نظر هستند روایات، در مورد توسل مردم به رسول اکرم(ص) برای حاجت در برابر آن حضرت وارد شده است و همچنین توسل به آن حضرت در مورد استسقا؛ بلکه این امر قبل از بعثت نیز تحقق یافته و جناب ابوطالب(ع) در این باره شعر فرموده است: (و ابیض یستسقی الغمام بوجهه...) و رسول خدا(ص) هرگز از این شعر و خواندن آن منع نفرمودند؛ بلکه در زمان خلیفه دوم طبق نقل خود آنها خلیفه در نماز جمعه (از روی شیطنت) اعلام کرد که ما اکنون که رسول خدا(ص) نیست به عموی آن حضرت متوسل می‌شویم و می‌گویند به همین نحو دعا کرد و مسلمانان دعا کردند و باران نازل شد. بحث در این باره زیاد است و مقام را گنجایش نیست.

 

چند نکته و یادآوری مهم در باب توسل:

       1ـ همان‌طور که گفته شد منظور از توسل این نیست که کسی حاجت را از پیامبر یا امامان(ع) بخواهد؛ بلکه منظور این است که به مقام ایشان در پیشگاه خداوند متوسل شود و این در حقیقت توجه به خداست؛ زیرا احترام پیامبر نیز به خاطر این است که فرستاده او بوده و در راه او گام برداشته است و تعجب از این است که برخی آن را شرک می‌پندارند در حالی که شرک این است که برای خدا شریکی در صفات و اعمال او قائل شوند و این‌گونه توسل هیچ‌گونه شباهتی با شرک ندارد.

       2ـ بعضی اصرار دارند میان حیات و وفات پیامبر(ص) و امامان(ع) فرق بگذارند که در بحث مربوط به زنده بودن ائمه هدی(ع) توضیح داده شد.

       3ـ برخی نیز اصرار دارند که میان تقاضای دعا از پیامبر(ص)، و بیان سوگند دادن خدا به مقام او، فرق بگذارند تقاضای دعا را مجاز و غیر آن را ممنوع بشمارند در حالی که هیچ‌گونه فرقی میان این دو دیده نمی‌شود.

       4ـ بعضی نویسندگان و دانشمندان کوشش دارند احادیثی که در زمینه توسل وارد شده را تضعیف کرده یا با اشکالات واهی و بی‌اساس آنها را به دست فراموشی بسپارند در حالی که یک محقق هرگز نمی‌تواند بخش‌های غیر عقلانی و تعصب‌آمیز را بپذیرد.
(برای آگاهی بیشتر و نیز ملاحظه تأیید بسیاری از علمای اهل تسنن بر موضوع توسل به تفسیر نمونه ج4 ـ ص 369-366 و یا سایر منابع مراجعه نمایید)

       5ـ چنانکه ملاحظه می‌شود روایات توسل به حد تواتر رسیده؛ یعنی به قدری زیاد است که ما را از بررسی اسناد آن بی‌نیاز می‌سازد، علاوه بر این در میان آنها روایات صحیح فراوانی نیز وجود دارد و بدین‌گونه جایی برای خرده‌گیری در پاره‌ای از اسناد آنها باقی نمی‌ماند.

      6ـ از آنچه گفتیم روشن می‌شود که روایاتی که در ذیل آیات مربوط به توسل آورده شده همانند:
 پیامبر(ص) به مردم می‌فرمودند: از خداوند برای من «وسیله» بخواهید و یا آنچه در کافی از حضرت علی(ع) نقل شده که «وسیله» بالاترین مقامی است که در بهشت قرار دارد» با آنچه در تفسیر آیه آورده می‌شود منافاتی ندارد؛ چرا که همان‌گونه که مکرر اشاره شد «وسیله» هرگونه تقرب به پروردگار را شامل می‌شود و تقرب پیامبر(ص) به خدا و بالاترین درجه‌ای که در بهشت وجود دارد یکی از مصداق‌های آن است.
برای مطالعه بیشتر به تفاسیر یا سایر منابع موجود مراجعه بفرمایید.

منابع:
ـ تفسیر نمونه، ج 4، ص 371-363.
ـ بحارالانوار، ج 91.

منبع:امام رضا(ع)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا